چطور کتاب بخوانیم؟

چطور کتاب بخونیم
تربیت معلم توسعه فردی

چطور کتاب بخوانیم؟

وقتی صحبت از کتاب خواندن می‌کنیم منظورمان صرفاً خواندن از روی متن کتاب نیست. اولین چیزی که باید بدانیم این است که منظور از کتاب‌خوانی، خواندن کتاب از ابتدا تا انتهای آن به صورت یک عادت و روتین برای همه‌ی کتاب ها نیست.

کتاب خواندن یک فرآیند فعالانه است نه یک کار منفعلانه

شما برای کتاب‌خواندن باید طوری رفتار کنید که گویا با نویسنده‌ی کتاب در حال گفت‌وگو هستید. نه اینکه انگار نویسنده‌ی کتاب صحبت می‌کند و شما یک شنونده‌ی منفعل هستید. چطور می‌توانیم در خواندن یک کتاب فعالانه نقش بازی کنیم؟ توضیح می‌دهم.

شما ممکن است برای کتاب‌خوانی یکی از این سه هدف را دنبال کنید:

۱- سرگرمی ۲- کسب اطلاعات ۳- فهمیدن

که ما در این مقاله می‌خواهیم درباره‌ی این صحبت کنیم که چطور می‌توانیم در خواندن یک کتاب به هدف سوم یعنی «فهمیدن» برسیم. هدف سوم یعنی همان کاری که راجع‌به آن صحبت کردیم. یک کار فعالانه!

بگذارید اول یک تست انجام دهیم. سعی کنید آخرین کتابی که خوانده‌اید را به یاد آورید. چه کلید‌واژه‌ای از آن کتاب به خاطر دارید که تصور می‌کنید آن را فهمیده‌اید؟ حالا سعی کنید آن را بدون اینکه به آن کلید‌واژه اشاره کنید، برای شخص دیگری آن را توضیح دهید. مثلا فرض کنید شما حین خواندن یک کتاب با «مهارت تفکر نقاد» آشنا شده‌اید. حالا بدون گفتن اسم این مهارت، آن را برای شخصی توضیح دهید. اگر بتوانید این کار را انجام دهید یعنی شما در مطالعه، هدف سوم را دنبال می‌کنید.

کتاب خواندن ۴ سطح دارد:

سطح اول، روخوانی

سطح دوم، بررسی

سطح سوم، تحلیلی

سطح چهارم، تطبیقی

اینکه در چه سطحی کتاب را می‌خوانیم نشان‌دهنده‌ی این است که انتظارمان از کتاب چیست و دنبال چه چیزی هستیم. گاهی اوقات به دلایل مختلف مثل کمبود وقت، کتابی را که در دست گرفتیم طوری مطالعه می‌کنیم که چیزهایی سطحی دستگیرمان شود و شاید همین‌ها برایمان کفایت کند اما گاهی کتاب‌ها را طوری می‌خوانیم که اصطلاحا می‌گوییم «فلانی فلان کتاب را جویده است!».

گاهی اوقات فهمیدن محتوای یک کتاب برایمان سخت می‌شود و به کندی پیش‌ می‌رویم. جای تعجب ندارد. معمولا کتاب‌های خوب کاری می‌کند ما منفعل نباشیم؛ ما را به تفکر وامی‌دارند و برای درک محتوای آن زمان بیشتری نیاز است. نباید از رفتن به ادامه‌ی مسیر خسته و کلافه شویم. شاید مجبور شویم کتابی را چندبار بخوانیم و درگیر چالش‌های آن شویم تا بالاخره کتاب را بفهمیم.

در این شرایط ما دیگر منفعلانه عمل نمی‌کنیم و ضروری است طوری با کتاب پیش برویم که گویا مکالمه‌ای صورت گرفته است. چطور؟ قسمت‌های مهم را علامت می‌زنیم، حاشیه‌نویسی می‌کنیم، به زبان خودمان چیزهایی که الهام گرفته‌ایم را یادداشت می‌کنیم و … . این رفتارها پس از مدتی ملکه‌ی ذهن شما خواهد شد و به صورت اتوماتیک این فرآیندها رخ خواهد داد. اما نمی‌خواهیم درگیر این فعالیت‌ها باشیم. این کارها زمینه‌ای است برای رسیدن به سطوح بالاتر درک محتوای کتاب‌ها.

حالا برویم به سراغ سطوح کتاب‌خوانی…

سطح اول: روخوانی

این سطح از مطالعه همان کاری است که در مدرسه آموزش داده می‌شود. در این سطح معمولاً چیز خاصی دستگیرمان نمی‌شود. شاید بعد از اتمام کتاب و یا حتی مدتی بعدتر چیز خاصی هم از محتوای کتابی که خوانده شده در خاطرمان نیست و نمی‌توانیم از چیزی که خواندیم برای کسی تعریف کنیم یا خلاصه‌ای از آن را بنویسیم.

سطح دوم: بررسی

در این سطح، چند بررسی انجام می‌دهیم. به طور مثال: عنوان را با دقت بررسی می‌کنیم. فهرست مطالب را می‌خوانیم. گزیده‌ای که پشت کتاب نوشته شده یا مقدمه‌ی کتاب را بررسی می‌کنیم. اگر کتاب جمع‌بندی دارد آن را بخوانیم. مثل جمع‌بندی‌های پایان هر فصل. چند صفحه‌ی پایانی کتاب را مطالعه کنیم. در این سطح ما ضمن بررسی متوجه می‌شویم کتاب قرار است به ما چه چیزی یاد بدهد. به این اگر کمی دقیق‌تر عمل کنیم حتی می‌توانیم مشخص کنیم کجای کتاب به ما محتوای بهتری ارائه می‌دهد و شاید لازم باشد فقط به سراغ همان بخش برویم. در این سطح نیاز نداریم چندان عمیق بشویم و به طبع با سرعت بالاتری کتاب را می‌خوانیم تا بتوانیم یک چیزهایی از آن بفهمیم. شاید به نتیجه برسیم که نیاز داریم به سطوح بالاتر برویم و شاید هم نیازی به این کار نباشد. این سطح کمک می‌کند بتوانید در چند دقیقه به صورت خلاصه توضیح دهید کتاب چه چیزهایی بیان می‌کند.

سطح سوم: تحلیلی

هر سطحی پیش‌نیاز سطح بعدی است. یعنی توانایی تحلیلی خواندن یک کتاب، نیازمند این است که در سطح بررسی هم توانمند شده باشیم. بعضی از کتاب‌ها را باید چشید (سطح اول) بعضی از کتاب‌ها را باید قورت داد (سطح دوم) و بعضی از کتاب‌ها را باید جوید و هضم کرد (سطح سوم).

هدف از این سطح این است که بتوانیم کلیت کتاب را در یک بند توضیح دهیم، استدلال‌های آن را بفهمیم و چیدمان محتوای کتاب توسط نویسنده را متوجه شویم. مثل یک خانه که قسمت‌های مختلفی دارد که با هم ارتباط دارد. ضروری است خواننده معماری این خانه (کتاب) را درک کند و متوجه شود نویسنده چرا کتاب را به این شکل طراحی کرده است.

چطوری می‌توانیم چک کنیم و ببینیم کتابی را تحلیلی خواندیم یا خیر؟ ضروری است که بتوانیم بدون نگاه کردن به محتوای کتاب، برای دیگران توضیح دهیم. بدون اینکه روی کاغذ بنویسیم یا یادداشت برداری کنیم! کار سختی است؟ بله چون سطح تحلیلی با سطح‌های قبلی متفاوت است اما کمک می‌کند کتاب‌ها را یاد بگیریم و به کار ببریم.

در این سطح ضروری است با نویسنده‌ی کتاب هم‌زبان شویم و به برداشتی که خود نویسنده از محتوا دارد نزدیک کنیم. نه اینکه دقیقا مشابه او به کتاب نگاه کنیم اما ضروری است دل به دل نویسنده بدهیم تا بتوانیم درک خوبی از محتوا داشته باشیم. استدلال‌های کتاب را بفهمیم و بتوانیم جان مطلب رو دریافت کنیم به شکلی که آمادگی آن را داشته باشیم تا از چیزی که یاد می‌گیریم، در کارها و فعالیت‌های خودمان استفاده کنیم.

سطح چهارم: تطبیقی

این سطح نهایت کتاب‌خواندن است. این‌که موضوع مدنظرمان را در کتاب‌های مختلف دنبال کنیم و از سطح تحلیل در هر کدام عبور کنیم و همچنین تحلیل محتوای کتاب‌ها را کنار هم قرار دهیم. به طور مثال درباره‌ی «ارزشیابی» چند کتاب را بخوانیم و محتوایی که از کتاب‌ها متوجه می‌شویم را مقایسه کنیم تا در نتیجه به درکی والاتر برسیم. شاید چیزی که در این سطح دریافت می‌کنیم به طور خاص و منحصر به فرد در هیچ‌کدام از کتاب‌ها وجود نداشته باشد و حاصل تفسیرهای خودتان باشد.

در این مقاله تلاش شد درباره‌ی چگونگی خواندن یک کتاب صحبت شود تا بتوانیم به عنوان یک معلم یادگیرنده، از کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنیم بهره‌ی کافی ببریم. به طوری که آموخته‌های در سطح دانش نماند و فهم درست از محتواها به رفتار و نگرش ما کمک کند. به این شکل می‌توانیم انگیزه‌های بیشتری برای حرکت در این مسیر نیز داشته باشیم. همچنین برای پیشرفت در این مسیر، پیشنهاد می‌شود در حلقه‌های کتاب‌خوانی معلم توانمند با عنوان «هم‌خوانی کتاب معلم توانمند» شرکت کنید. برای شرکت در این حلقه‌های کتاب‌خوانی که به صورت مجازی برگزار می‌شود، در قسمت پایین‌تر روی دکمه‌ی «ثبت‌نام در جلسه‌ی هم‌خوانی کتاب» کلیک کنید.

Comments (2)

  1. کاربر سایت

    سلام، مچکر بابت محتوایی که منتشر کردید اما فکر میکنم بیشتر در سطح دانش بود و برای عملی کردن توضیحات به راهکار ها و مثال های بیشتری لازم است.

    1. Untitled-1-copy2-1
      فرزاد یوسفی

      سلام ممنونم از بازخوردتون. ۶ مثال در طول این مقاله مطرح شده که برای این مقدار از مقاله کم نیست. اگر برای عملی کردن روش‌های داخل مقاله سوالی براتون مطرح هست، بهتره بود سوالتون رو مطرح می‌کردید تا پیامتون برای ما گنگ و نامفهوم نباشه.

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *